سفارش تبلیغ
صبا ویژن

درد و دل های خودمونی با امام رضا

سلام بر دوستان عزیز

امیدوارم که ایام به کام باشد و طاعات و عبادتهایتان مورد قبول درگاه حق

دیگه بهتره خودمونی بشیم

خوبید ؟

در این روزها با چهره جنجالی آمنه آشنا شدید . آمنه دختر زیبا رویی بود که به خاطر هوی و هوس های جوان خامی به نام مجید ، به دختری زیبا دل تبدیل شد . همگی در این چند روز بارها و بار ها قصه آمنه رو شنیده اید و می دونید که در یکی از روزهای زیبایی پاییزی در حالی که داشت از صدای خرد شدن برگهای خشک شده پاییزی در زیر پاهایش لذت می برد ، مورد هجوم قرار گرفت و پس از آن تنها خاطره سوزش های بی پایان صورت و چشماش نصیبش شد . اما چرا ؟ آمنه که می دونست ، مجید خطر بزرگی برای اون به حساب میاد . مجید که به آمنه گفته بود می خواد بکشتش . آمنه  به پلیس گفته بود که مجید تهدیدش کرده . پس چرا کسی مواظبش نبود ؟ چرا پلیس باور نکرد ؟ مگه به ما یاد نداده بودند که پلیس بهترین نهاد برای حفظ جان ماست ؟ پس چی شد . پلیس به آمنه ما گفته بود : تا زمانی که جرمی واقع نشده نمی‌توان وارد عمل شد و او را بازداشت کرد . آیا در کشور ما تهدید جرم نیست ؟ یعنی اگر روزی کسی زنگ بزنه به پلیس و بگه تو خونم دزد هست ، تا دزدی صورت نگیره جرم حساب نمی شه ؟

ایکاش می تونستم با صدای بلند فریاد بزنم که : ای کسانی که امور ملت به دست شماست ، بدانید و آگاه باشید که صورت آمنه امروز نتیجه عملکرد دیروز شماست .نتیجه کوتاهی شما در انجام وظیفه . نتیجه ...

چند روز پیش آمنه ، در حالی ، از حکم قصاص مجید گذشت کرد که خود دیگه از نعمت دیدن برخوردار نبود . آمنه دیگه نمی تونه مادرش ، پدرش ، خواهرش و .... رو ببینه . اما همیشه و همه جا نور خدا در دل و جان آمنه و آمنه ها وجود داره .

به امید اینکه روزگاری در کشور عزیزمان ایران پلیس تکیه گاه گرم برای خانواده ها باشه.

دوستان عزیزم در هنگام غروب آفتاب و لحضات ملکوتی اذان مغرب برای همه مردم دنیا دعا کنید و از خدا بخواهید ظهور مولایمان را نزدیک تر گرداند .

به امید دیدار 

یا علی




نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 90/5/12 توسط pishva
درباره وبلاگ

pishva

sayeh.mahtab99@yahoo.com
bahar 20
 قالب میهن بلاگ قالب وبلاگ