کودکی نحیف در آغوش مادر آرامیده .گویی به خواب عمیق و ابدی فرو رفته . استخوان های سینه و شکم به شدت خود را نمایان می کنند . چهره سیاه و زرد کودک خبر از قحطی و خشکسالی می دهد . پدر هفته هاست که برای تهیه قوتی به اردوگاه رفته و هنوز باز نگشته . کسی از سرنوشت پدر خبر ندارد . زنده است یا طعمه دیو صفتان شده . مادر سراسیمه از این سو به آن سو می دود تا شاید لقمه ای نان برای کودک بیابد . چیزی نمی یابد . در زیر سایه درختی کودک خود را بر زمین می نهد و با خدای خویش راز و نیاز می کند . مادر رمقی ندارد ولی برای نجات دلبند خویش به هر سو می رود . گویی هاجرها و اسماعیل های دیگری در زمین متولد شده اند . دیگر سعی و صفا در این بیابان جوابگو نیست . مادر به نزد پاره تنش باز می گردد . چهره بی رمق کودک نشان از آخرین دقایق زندگی اوست . مادر تحمل دیدن آخرین نفس ها و سخنان کودک را ندارد . با سوز دل و گریه های بی امان ، ثمره عمری زندگیش را به آغوش می کشد و در حالی که کودک زیر لب طلب نان می کند جان ، به جان آفرین تسلیم می نماید .
این سرنوشت هزاران مادر و فرزند اهل سومالی است که در برابر چشمان صدها دوربین خبری و خبرنگار با زندگی وداع می نمایند.
پس بیایید با پیوستن به زنجیره انسانی سومالی مرهمی بر زخم های مادران و پدران دلشکسته سومالی باشیم .
از کلیه هموطنان عزیز خود می خواهیم که کمک های نقدی خود را به شماره حساب هایی که توسط ارگان ها و نهاد های دولتی اعلام گردیده واریز نمایند .
بنی آدم اعضای یک پیکرند که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
به امید حل مشکلات تمامی مردم دنیا
یا علی