مرا پرسی که بی تو چونم ای دوست
جگر پر درد و دل پر خونم ای دوست
حدیث عاشقی بر من روا کن
تو لیلی شو که من مجنونم ای دوست
ز فریادم ز تو هر روز فریاد
از این فریاد روز افزونم ای دوست
شنیدم عاشقان را می نوازی
مگر من زان میان بیرونم ای دوست
نگفتی گر بیفتی گیرمت دست
از این افتاده تر کاکونم ایدوست
غزل های نظامی بر تو خوانم
نگیرد در تو هیچ تاثیرم ای دوست
نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 90/4/22 توسط pishva