سفارش تبلیغ
صبا ویژن

درد و دل های خودمونی با امام رضا

سلام بر تشنه دلان معرفت دشت کربلا

سلام بر دلاور مردان دشت کربلا

سلام بر حسین و ابوالفضل و اکبرش

سلام بر زینب کبری دخت کولایم علی و عزیزم فاطمه

و سلام بر تمامی عاشقان راه حسین

تاسوعا و عاشورای حسینی امسال هم از راه رسیدند و مثل سالهای قبل همه رخت سیاه در بر کردیم  در ماتم ان عزیز گریانیم .

 




نوشته شده در تاریخ دوشنبه 90/9/14 توسط pishva

سلام بر دوستان گلم

قبل از هر چیز چون حب ذات بالایی پیدا کردم تولد خودم رو به خودم تبریک میگم و امیدوارم صد سال به خوبی و خوشی در کنار همسر و فرزندانم در آینده ( ریحانه خانم و محمد هادی ) زندگی کنم .

چند وقتیه که در مورد مسایل جاری در مملکت چیزی ننوشتم . امروز نه اینکه احساس می کنم یک سال بزرگتر شدم  می خوام در مورد مهمترین مسئله ای که در روز تولدم اتفاق افتاد بنویسم .

90/08/10  استیضاح وزیر دارایی و اقتصاد

خیلی از داستان ها در این چند ماه از اختلاس 3000 میلیاردی شروع شد . یه آقایی که من بهش میگم آریا ، تصمیم میگیره که با گشایش  اسناد و اعتبارات بانکی به قول ما پولی به جیب بزنه و به نیت خودش کار و کسبی برای جوان های این مرز و بوم دست و پا کنه . پس با گشایش این اسناد و سرمایه ای که خودش داشته یواش یواش کارش رو شروع میکنه . کارخونه فولاد مبارکه رو میخره و مجددا" شروع به کار می کنه ، بانک آریا رو تاسیس می کنه ، شرکت های خصوصی و پربازده ای رو ایجاد می کنه و با هزارتا خون دل خوردن 3000 میلیارد رو میکنه 4200 میلیارد تومان . بعد گند کار در میاد . میگن این بابا اختلاس گره . خودش و دار و دستش رو میگیرن . اونایی هم که میبینن تا خرخره رفتن تو لجن میرن اون ور آب و طی یک تماس تلفنی خودشون رو بی گناه جلوه میدن .

همه این اتفاقات زمانی رخ میده که چند ماه قبل آقا محمود احمدی نژاد ، ریئس جمهور عزیزمون الکی قهر کرده و سر کارش نمیومده . تازه یه جاهایی هم در مقابل حرف رهبر  ایستاده و همه دارن چپ چپ نگاش میکنند و دوست دارن همه چیز رو بهم ربط بدن .

دار و دسته فتنه ای ها هم از این موقعیت استفاده کردند و دولت رو بی کفایت و نالایق نشون میدن . آقای حسینی عزیز ما هم در زمانی که انگار همه دست به دست هم دادند تا این دولت رو شکست خورده و سست نشون بدن و تمامی زحمات رییس جمهور و هیئت دولت رو زیر سوال ببرند ، استیضاح شد . درسته استیضاح رای نیاورد اما نمی دونم کسی که ایشون رو دزد خطاب می کرد چطور می خواد جواب خدا رو در اون دنیا بده . با کفایت ترین و کاری ترین وزیر مملکت رو دزد خطاب کردند و ... یاد روز استیضاح کردان افتادم . خدایش بیامرزد . یاد حرف های آقای نوباوه میوفتم و یاد آخرین روزهای و شاید آخرین نگاه کردان .

ای کسانی که در راس امور هستید ( مجلس در راس امور است ) در سخن گفتن کمی فقط کمی تعقل کنید . ایکاش اسم مفسدان اقتصادی اعلام میشد تا بعضی از آقایون با دیدن اسم خودشون و یا آقا زاده هاشون تلنگری بر پیکره و روحش وارد می ساختند .

علی به همراهتان

یا حق 




نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 90/8/11 توسط pishva

روزگاری از پدرم پرسیدم تجربه چیست ؟ عاشقانه نگاهم کرد و در حالی که مرا در آغوش خود می فشرد گفت : تجربه ، گذر عمر است .

این جهان خاستگاه زندگی و مرگ است و هر که در این دیار باشد او را تجربه ای بس گران نصیب آید .

دیگه از ادبی حرف زدن بیام بیرون

سلام سلام دوستان گلم . خوب و خوش و سرحال هستید ؟

به نظر شما تجربه چیه ؟ و م

همترین و با ارزش ترین تجربه زندیتون کی و کجا رقم خورده ؟

من الان در حال تجربه کردن یک شرایط نادر از بحران هویتی هستم . از روزی که برای بار دوم به اشتباه پا در این شرکت گذاشتم فشار تجربه های تازه چنان لهم کرد که کمرم در این راه شکست . بعضی وقت ها که فکر می کنم بودن در این محیط چیز جز اتلاف وقت و انرژی برام نداشته . چه کارهای سودمند و مفیدی که می تونستم در این مدت انجام بدم . از ساعت 6:30 تا 17 در این محیط هستم بی آنکه فایده ای داشته باشه .

می خوام از اول بررسی کنم .

اولش من همش غر می زدم که من چیزی بلد نیستم ، به درد نمی خورم ، رشته ای که خوندم مفت نمی ارزه . اونقدر گفتم که اعضای خانواده کمر همت بستند و برای اثبات این اصل که اونطوری که من میگم نیست تمام تلاششون رو کردند و ما رو به این محیط  معرفی نمودند .

بعدش ما هم چون در پوست خودمون نمی گنجیدیم و خیلی خوشحال بودیم در اولین روز سر ساعت 8 در محل مورد نظر حاضر شدیم و تا ساعت 5 در هوای دلپذیر اون محیط مگس می پروندیم . اون روز در دل گفتیم خوب روز اوله و هنوز با همدیگه آشنا نشدیم . اما ای دل غافل ، همه روزامون شد روز اول . با سرد شدن هوا هم مگس ها هم رفتند و ما تنها دلخوشی مگس پرانیمون رو هم از دست دادیم . حالا می خوام بررسی کنم که من از اینجا بودن چه تجربه ای بدست آوردم .

1- اگه روزی صاحب جاه و مال ملکوتی مدیریت شدم ،  به خاطر گذروندن خر خودمون توسط کسی که کارش خرگذرونیه کسی رو برای کار قبول نکنم .

2- دروغ نگم و توانایی خودم و شرکتم رو بیشتر از چیزی که هست نشون ندم .

3- از نیروی انسانیم به بهترین نحو ممکن استفاده کنم

4- ارزش وقت و عمر خودم رو بدونم و به خاطر مسایل بی ارزش با عمرم بازی نکنم .

5- ارزش وقت و عمر دیگران رو هم بدونم و اون ها و احساساتشون رو به بازی نگیرم .

6- ارزش  تجربه و یادگیری بسیار بسیار بیشتر از پولی هست که همش صرف کرایه ماشین میشه .

7- به حرف های بزرگتر از خودم که میگفت توانایی تو خیلی بیشتر از چیزیه که فکر می کنی گوش بدم و دیگه الکی غر نزنم .

8- به آمال و آرزوهایی بپردازم که خودم در اون ها قدرت و دانش بیشتری دارم ( لازم به ذکر است که در نوشتن ، سرمایه گذاری در بورس، تدریس، هرزگاهی برنامه نویسی استهداد بیشتری دارم )

و در آخر این تجربه ، و یا بهتره بگم بیهوده تلف شدن عمر تنها چیزی که نصیبم شد حسرتی بود که از انجام دادن کارهای بهتر و مفید تر می تونستم بدست بیارم .

با آرزوی موفقیت تمامی جوان ها و دوستان

یا حق

 

 




نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 90/7/27 توسط pishva

سلام بر همه دوستان و بهترین مونس روزها و شب های دلدادگیم امام رضای مهربانم .

قبل از هر چیز فرا رسیدن تولد مولایم رو به همه و به خصوص حضرت مهدی موعود تبریک عرض می کنم . و مهمتر از همه اینکه قراره عید قربان بیاییم مشهد . تبسم از خوشحالی در پوست خودم نمی گنجم مؤدب . مشهد برای من یادآور تمام دلدادگی هاست . می دونید من یه مقطعی از دوران دانشگاه رو در قم بودم . اونجا بود که با توسل به خواهر گرامی مولام به عشقی حقیقی نسبت به اولیا و امامانم پیدا کردم و شدم شیفته مرام و منش آن بزرگوار . امامی که ارزش خواهرش را به قدری می دونه که گفته زیارت خواهرم مثل زیارت منه . یه خواهر و برادر واقعی و به تمام معنا بودند .

نمی دونم برای شما هم اتفاق افتاده که با دیدن یک گلدسته آرامشی تمام وجودتون رو فرا بگیره . حتی گلدسته های حرم امام رضا برای من آرامش بخشه . تا سه سال پیش هر سال موقع سال تحویل روبروی گنبد طلایی حرم وامیستادم و دعا می کردم اما الان چند سالیه که به علت مشغله های اری نمی تونیم بریم . پارسال اولین بار بود که دستم به ضریح رسید بعد از اون تا چند ساعت احساس می کردم که در دستم نیروی زیادی نهفته . احساس می کردم که یک یا علی زیبا مولا به من گفته و با ید تواناش من رو بلند کرده .

می خوام یه اعترافی کنم و از شما دوستان تقاضا دارم که برای برآورده شدن حاجتم دعا کنید و آمین بگید و در صورت امکان کمی راهنماییم کنید .

متاسفانه مدتیه که در خواندن نماز کاهل شدم . با اینکه صبح ها ساعت 5 از خواب بیدار میشم اما باز هم ... اصلا" در انجام دادن تمامی کارهام دارم تنبلی می کنم . دیگه ورزش نمی کنم ، کتاب نمی خونم ، نمازم رو صد تا در میون می خونم . این حالت داره وجودم رو آتیش می زنه . خیلی دنبال دلیلش گشتم ولی نتونستم پیدا کنم . دوست ندارم با این وضعیت به محضر مولام برسم . پس دست ها رو عاجزانه رو به سوی معبود می کنم و از ته دل بای هدایت تمامی جوانها از خدا مدد می خوام . راهنمایی می خوام .

امام رضا جون خوبم ، خیلی دوست دارم و امیدوارم بطلبی و من با سر بلندی و پشت سر گذاشتن مشکلات و کوتاهی ها به نزدت بیام .

راستی امام رضا جونم بابت تمامی لطف هایی که در حقم کردی ، می کنی و خواهی کرد از شما مممنونم و امیدوارم سزاوار باشم تا شده حتی با نوازش سر کودک یتیمی ، جبران محبت و لطف بیکرانت رو بکنم .

راستی دوستان عزیزم ، می خوام به مناسبت ایام محرم ( البته می دونم که الان نیست و چند ماه دیگه است ) هیئت مجازی محبان علی اصغرwww.haliasghar.parsiblog.com رو راه اندازی کنم . از تمامی دوستان عزیزی که می تونند کمکی در این راه به بنده حقیر نمایند خواهشمندم  از دوستانی که عکس ، قالب و مطالب مرتبط با این موضوع دارند آن را برای من به نشانی sayeh.mahtab99@yahoo.com ارسال نمایند تمامی مطالب و تصاویر با نام خودتا درج خواهد شد . راستی می تونیم خاطرات خودمون رو هم در آن قرار بدیم .

منتظر یاری شما دوستان عزیز هستم .

به امید دیدار

علی به همراهتان




نوشته شده در تاریخ دوشنبه 90/7/18 توسط pishva

سلام

امروز زیاد سر حال نیستم .

صبح  هنگامی که بعد از ورزش صبحگاهی سرحال و شاد از خونه خارج شدم ، تصادف کردم . سر و چشمم به شدت درد می کنه ، اما  خدا رو شکر اتفاق خاصی روی نداد .

2 ساعت بعد هنگامی که با هزار بدبختی خودم رو به کلاس رسونده بودم اعلام کردند به علت نیومدن استاد کلاس تعطیله و من تو دلم حسابی عرض ادبی به استاد عالیقدر کردم .

الان هم که زنگ زدم تا در مورد وصول چک از یکی از مشتریان سوال کنم ( چکی بابت خدماتی که 2 ماه پیش ارائه داده بودیم و باید 40 روز پیش پرداخت میشد ) ما رو حسابی شست و در حالی که جای بدهکار و طلبکار و اشتباهی گرفته بود گفت : مگه من بیکارم تا شما زنگ بزنی من جوابت رو بدم .

نمی دونم سوزش شدید چشم و درد سرم رو به خاطر تصادف تحمل کنم ، یا ضد حالی رو که بابت کنسلی کلاس بهم خورد رو و یا حرف های این آقای به ظاهر مودب و متشخص رو .

خدا آخر و عاقبت من رو تا شب به خیر کنه .

یا علی




نوشته شده در تاریخ سه شنبه 90/7/5 توسط pishva

سلام به تمامی دوستان عزیز

قبل از هر چیز آغاز سال تحصیلی جدید رو به همگی شما تبریک عرض می کنم .

همه ما در طول زندگی پربارمون بهترین لحظات و خاطراتمون را در مدرسه و دانشگاه رقم می زنیم. یاد روز اولی که به مدرسه رفتم به خیر . اول مهر بود و مامان دستم رو گرفت و رفتیم مدرسه . اون سال ، فاطمه و افسانه هم سال اولی بودند و در طول مسیر مدرسه هیچ غربت و تنهایی رو احساس نمی کردم . اما وقتی سر صف من رو در کلاس جداگانه ای قرار دادند نزدیک بود سکته کنم . آروم وارد کلاس شدم و در نیمکت جلویی نشستم . اولین روزی بود که هیچ دوستی برای بازی نداشتم . مامان که اومد دنبالم ازش خواستم که دیگه من رو مدرسه نیاره چون به درد نمی خوره . هر کاری می کرد نمی تونست من رو قانع کنه . حتی کتاب های درسی مون هم برام جذابیت نداشت چون من از 5 سالگی خواندن و نوشتن بلد بودم . به مامان میگفتم این ها رو بلدم و دوست ندارم درس بخونم . گذشت تا اینکه فرداش با نسیم و تهمینه آشنا شدم . حالا چیزی نزدیک 20 سال از اولین روز ورود به مدرسه ام میگذره و من همچنان مثل کودکی باز مشتاق اول مهرم . اول مهر برای من یاد آور خاطرات قشنگیه .

از جلو نظام = الله اکبر

خبردار = جانم فدای رهبر

دیدن ناخن سر صف

انتخاب بهداشتیار برای دیدن لیوان و دستمال بچه ها

کلاس سوم دبستان یه شعر اجرا کردیم و در منطقه برنده شدیم و رفتیم آن را در دبیرستان بغل مدرسه مان اجرا کردیم . اون روز دلیل خنده بی امان بچه ها رو نمی دونستم اما وقتی که بزرگ شدم و فکر کردم خودم بیشتر خندیدم. شعر رو براتون می نویسم . البته می دونم که بارها و بارها از تلویزیون پخش شده ، میشه و خواهد شد . راستی در این شعر من نقش مسواک رو ایفا می کردم و تک خوان هم بودم .

گروه شعر :وای وای وای دندونم به لب رسیده جونم - آخ آخ آخ دندونم به لب رسیده جونم چیکار کنم خدایا

مسواک : دردت رو من می دونم

گروه شعر : چیکار کنم خدایا

دردت رو من می دونم فقط من

کی هستی تو ؟ مسواکم ، خوب و تمیز و پاکم برای کرم دندون دشمن سینه چاکم

مسواکم و مسواکم خوب و تمیز و پاکم برای کرم دندون دشمن سینه چاکم

هر چقدر فکر کردم بقیش یادم نیومد یادش بخیر چقدر بابت این شعر جایزه بردیم . بعدش مراسم جشن تکلیفمون بود . مامانم اون روز نیومد چون کار واجبی پیش اومده بود به جاش خاله مریم اومد . حیف که از اون جشن به یاد ماندنی هیچ فیلمی ندارم . تنها عکس هاش برام به یادگار مونده .

بعدش هم که وارد دوران راهنمایی شدیم . چه دورانی بود . من و پریسا و آزاده و شفیعه . با آزاده سال دوم یه مشکل کوچیکی پیدا کردم و با هم قهر کردیم . تا سال گذشته میدیدمش اما الان یک سالی است که ازش دیگه خبر ندارم . دوست دارم ببینمش و باهاش صحبت کنم و به روزگار کودکی بخندیم . شفیعه رفیق فابریک من از کودکی تا به امروزه . سال سوم راهنمایی به خاطر فوت مادرش مجبور شد ترک تحصیل کنه و ازدواج کرد . سال قبل خود شفیعه یه سال اولی به اسم هانیه داشت .

عدش هم که وارد دبیرستان شدم . بهترین خاطرات دوران تحصیلم رو در دبیرستان دارم . البته قبل از هر چیز برای شادی روح آقای اسفندیاری و خانمش (بابای مدرسمون) صلواتی بفرستید . ما تو مدرسمون یه حسینیه داشتیم . مدرسه ای عالی و نامبر وان . در اون سال ها قهرمان بسکتبال و شطرنج منطقه شدم . البته یکی گروهی و دیگری تکی . سال اول در جشنواره خوارزمی شرکت کردم اما طرحم در همون مرحله مقدماتی حذف شد . پیش دانشگاهی هم زمان رقابت تنگاتنگ برای پشت سر گذاشتن غول کنکور بود . همجواری با بیت رهبری نعمتی بود که در طول تحصیل در مرکز پیش دانشگاهی .... نصیبم شده بود .

و بعد دانشگاه . بیشتر از درس ، همه هواسشون به همه جا هست .گفتن سزا و به جا نیست . چون بهتر از من می دونید .

اما می خوام امروز برای اولین بار به پرسش مهر پاسخ دهم .

اگر شما رییس جمهور ایران بودید چه میکردید ؟

آقا اجازه ، اگه من رییس جمهور بودم این امکان رو فراهم می کردم تا همه بتونن 3000 میلیارد ، 3000 میلیارد به جیب بزنند . اگه من رییس جمهور بودم برای شادی دل مردم ، هییت دولت رو می فرستادم به سفر و در یک مراسم مهم و یک قرارداد خیلی مهمتر حکم عزل وزیرم رو میدادم تا دور هم بخندیم . اگه من رییس جمهور بودم برای کاندیدا شدن مسئول دفترم که مورد تایید همه هست تمام تلاشم رو میکردم . اگه من رییس جمهور بودم سمت خونه مادر زن و مادر شوهر و خونه عمو و دایی هم به میادین میوه تره بار می رفتم تا اونا هم مثل دم در خونه ای خودمون ارزون بدن . اگه من رییس جمهور بودم برای اینکه به کشورهای دیگه ضد حال بزنم در سازمان ملل در حین سخنرانی همه بیرون می رفتم . اگه من رییس جمهور بودم ...

آقای دکتر محمود احمدی نژاد ، رییس جمهور عزیز کشورم ایران ، جواب این سوال سخت است . به نظر من ریاست جمهوری مثل پیامبری است . البته کفر نمی گم ها . همون جور که هر پیامبری پیامبر پیشین و پسین خود رو تایید می کرد در عالم سیاست هم اینگونه باید باشه . آقای رییس جمهور در زمان ریاست جمهوری شما تحولات عظیمی در کشور به وقوع پیوست . مثل هسته ای شدن مملکت . پیبشرفت در بسیاری از علوم . اما باید باور کرد که بذر این کارها در زمان های گذشته پاشیده شده بود . شما هم قراره همین کار رو بکنید . شما هدفمند کردن یارانه ای رو اجرا کردید که قرار بود سالیان گذشته اجرا بشه . در عالم پیامبری هم به همین صورته . بعضی وقت ها پیامبران به خاطر مقتضیات زمان نمی تونستند که تمام فرامین الهی رو به مخلوقات خدا آموزش بدن و یا پیاده کنند . در جامعه هم همینطوره . آقای دکتر ، اگه من رییس جمهور بودم هیچ وقت یک تکه کاغذ به دست نمی گرفتم و همش نمی گفتم بگم بگم . اگه من رییس جمهور بودم ، مقابل حکم رهبرم پافشاری نمی کردم و مسئول دفترم رو در همه امور دخیل نمی کردم . اگه من رییس جمهور بودم کاری می کردم که زیر بنایی باشه . آقای رییس جمهور یادتون اتوبان نواب کی و توسط کدوم شهردار شروع شد و کدوم شهردار افتتاحش کرد ؟ همه کارها همین جوریه .

به امید سربلندی ایران عزیزم

یا علی




نوشته شده در تاریخ یکشنبه 90/7/3 توسط pishva

نقل شده از سایت خبرگزاری تابناک

انیس مالکی در پیامی نوشته است:

هر گاه سخن از کیفیت دانشگاههای ایران به میان می آید آقایان خبر از کیفیت بالا در دانشگاههای تهران، شریف و ... میدهند.

آیا این آقایان مطلع هستند که در سایر دانشگاههای ایران چه روی میدهد. آیا آقایان مطلع هستند که دانشگاههی غیر انتفاعی داریم با 2000 دانشجو و بدون حتی یک عضو هیئت علمی  تمام وقت واقعی؟ آیا میدانید پیام نور چه بر سر سطح علمی ایران آورده است؟

آیا رسانه های باید لیست این دانشگاهها به همراه نام اعضاء هیات موسس را اعلام کنند تا مردم هم آگاه شوند.

آیا غیر از این است که برخی از دانشگاههای غیر انتفاعی با استفاده از روابطی که دارند و گاها هیات موئسسی که در فلان وزارتخانه دارند بدون حتی یک عضو علمی ثابت هزار هزار دانشجو جذب میکنند.

چند صباحی است که همه مدرک گرفته اند ولی عالم کم شده است. توصیه میشود به مدیران محترم داخلی تا به جای انتقاد از  دانشگاههایی که در رنکینگ جهانی جای دارند سطح کیفی نازل دانشگاههای ایران را نیز ارزیابی نمایند.

هزار ما شا الله دانشگاه های پیام نور که شدند مدرسه. همه آموزش و پرورشی ها تا بیکار میشوند برای تدریس بدانجا میرند. ادارات مختلفه نیز سیل نیروهای خود را در سکوت خبری به تاجیکستان فرستادند تا دکتری بگیرند.

آقای وزیر محترم وزارت علوم آیا دانشجویی که در سال چند مقاله با نمایه بین المللی در مالزی چاپ میکند قوی تر است یا دانشجویی که پایان نامه خود را در میدان انقلاب تهران میخرد.

آقای وزیر لطفا بررسی کنید تا ببینید چند درصد از مدیران کشور در حال حاضر شاغل به تحصیل در برخی از دانشگاههای گل و بلبل داخلی هستند؟

آیا باید منتظر ماند تا فاجعه علمی در کشور رخ دهد؟ آقای وزیر دانشجویی که تمام وقت در مالزی در حال تحصیل است قوی تر است یا دانشجوی دکتری در ایران که سال به سال رنگ دانشگاه و استاد به خود نمیبیند. لطفا بررسی کنید و جرات اعلام عمومی را هم داشته باشید!

آقای وزیر آیا میخواهد نسبت به سطح علمی بسیار پایین پذیرفته شدگان دوره های تحصیلات تکمیلی و بخصوص دوره دکتری سال جاری چشم خود را ببندید؟

چطور است که میگوئید دانشگاههای مالزی رشدشان مدیون ما ایرانی ها است در حالی که از طرف دیگر میگوئید دانشجوی فارغ التحصیل مالزی از فارغ التحصیل ضعیف ترین دانشگاههای ایران و هند نیز ضعیف تر هستند؟ آقایانی که دم از قدرت علمی میزنید لطفا در رقابت عادلانه با دنیای علم قدرت خود را نشان دهید.

متاسفانه چند صباحی است که تنها شعار میدهیم و ایرانمان پر شده از مدیرانی که فقط مدرک دارند. تا دیروز دانشگاه آزاد کارخانه مدرک سازی بود و امروز دانشگاه غیر انتفاعی و حتی برخی دانشگاههای ملی.

دانشگاه پیام نور هم که خدا رو شکر حتی در دروس فوق پیشرفته و حتی در واحدهای عملی نیز قوی ظاهر شده است.

کمی سرچ کنید تا ببینید هزاران دانشجوی علوم ورزشی در سال در دانشگاههای پیام نور واحدهای عملی همچون شنا را در کلاسهای تئوری میگذرانند و به صورت ذهنی شنا یاد میگیرند.

رشته های مهندسی و پزشکی که جای خود دارند.اگر وضع بدین صورت ادامه یابد باید هم اکنون منتظر یک فاجعه عظیم تر علمی در کشور باشیم.

این مقاله پاسخی به توهین های اخیر برخی از مدیران به دانشجویان ایرانی شاغل به تحصیل نیست بلکه واقعیاتی است که امید است خواب برخی را به بیداری تبدیل کند.




نوشته شده در تاریخ شنبه 90/6/26 توسط pishva

سلام بر دوستان خوبم

 

امیدوارم که خوب و سلامت باشید و مثل من اسیر بیماری و تب نشده باشید . آدم ها تا سالم هستند ، قدر سلامتی خودشون رو نمی دونند . ولی به محض اینکه کسالتی براشون رخ میده ، حسرت روزهای شاد و پرانرژی شون رو می خورن .

 

امروز دوست دارم براتون یک شعر از مولانا بنویسم . شعری که خودم خیلی دوسش دارم.

 

                                به نام ایزد منان

 

من   از  کجا   پند  از   کجا  باده   بگردان  ساقیا        آن   جام   جان   افزای  را بریز بر جان ساقیا

 

بر  دست  من نه  جام  من  ای دستگیر عاشقان       دور  از  لب  بیگانگان   پیش   ار  پنهان  ساقیا

 

نانی  بده  نان خواره  را   آن   طامع    بیچاره   را       آن عاشق   نانباره  را  کنجی  بخسبان ساقیا

 

ای جان  جان  جان  جان   ما  ناودیم  از  بهر  نان      برجه   گدا رویی  مکن  در  بزم  سلطان ساقیا

 

اول   بگیر   آن   جام   مه   بر   کفه   آن   پیر  نه      چون مست گردد پیرده رو سوی مستان ساقیا

 

رو سخت کن ای مرتجا مست از کجا شرم از کجا       ور  شرم  داری  یک قدحبر شرم افشان ساقیا

 

برخیز  ای  ساقی  بیا   ای  دشمن شرم   و حیا       تا بخت  ما خندان  شود پیش ای خندان ساقیا




نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 90/6/16 توسط pishva

در داستان ها و افسانه های گذشته بیگانگان ، هیولاهایی زشت  بودند که عموما" از دنیای خارج به زمین و محل زندگانی آدمیان نفوذ می کردند . فیلمسازان و نمایشنامه نویسان با پرداختن به این اصل قوت تخیل بشری را به چالش کشاندند و موفق به خلق آثار ماندگار شدند .

اما سوال اصلی این است که : بیگانه چیست ؟

بیگانه موجودی است چندش آور ، زشت ، زورگو ، بی رحم که غاصب است و می خواهد حق مظلومی را پایمال کند . بیگانه ، خود را قوی و شکست ناپذیر می داند . اما چون همواره می دانیم که ظلم و ستم پایدار نیست در تمامی داستانها بیگانه توسط انسان ها به هلاکت می رسد . بیگانه ، موجودی است که برای نشان دادن قدرت کاذب خود به هر کشتاری متوسل می شود .

حال با یک بررسی سر انگشتی می توان نشان داد که کشورهای غاصبی چون اسرائیل و آمریکا و افرادی همچون بوش و اوباما و قذافی و ... کمتر از یک بیگانه نیستند . آن ها خود را مالک تمام جهان می دانند و اگر ترس از عموم مردم نبود شاید ادعای مقام خدایی می نمودند و خود را از نسل خدایان مصر می دانستند . بیگانه ، ظلم می کند و به کشتار می پردازد . سران کشور های به ظاهر متمدن هم خون مردم بی گناه را درون شیبشه کرده و می نوشند .

در نمایشگاه قران ، عکسی توجه مرا به خود جلب کرد . از دور دیدن این چنین عکسی آن هم در نمایشگاه قران و در ماه رمضان عجیب بود . عکس نوشابه کوکاکولا بر روی تابلویی به شدت نمایان بود و در زیر آن عبارت ایی نوشته شده بود . شاید در وهله اول انسان را به یاد تبلیغات رنگارنگ می انداخت . با نزدیک شدن به تابلو به گرافیستی که چنین اثر زیبا و بدیع را خلق کرده آفرین گفتم . در آن تابلو عکس یک نوشابه بود و در زیر آن نوشته شده بود :

دراکولا

خون کودکان فلسطینی

خنک بنوشید

بیگانه چنین می کند .

ای مردم آزاده جهان و کشور زیبایم ایران ، بیایید دست در دست هم در مقابل ظلم و جور ایستادگی کنیم و دنیایی زیبا ، به منجی عالم بشریت تقدیم نماییم .

به امید ظهور تنها منجی عالم بشریت

حضرت قائم

علی به همراهتان




نوشته شده در تاریخ یکشنبه 90/6/13 توسط pishva

سلام بر دوستان همیشگی و خوب خودم

امیدوارم که در این یک ماه همگی لباس تقوا بر تن کرده و از گناهان کوچک و بزرگمون استغفار کرده باشیم .

قبل از هر چیز باید عید سعید فطر رو به شما تبریک بگم .

روز چهارشنبه نماز پرشکوهی به امامت آقای خامنه ای در دانشگاه تهران بر گزار شد . کوچیک و بزرگ ، پیر و جوان می خواستند که بعد از یک ماه عبادت خالصانه و درک لیالی قدر بار دیگر دست تضرع به درگاه پروردگار عالم دراز کنند و از خداوند بخواهند که تمامی روز های آنان رو عید کنه .

خیلی دوست داشتم که نماز عید فطر رو در حرم ضامن آهو باشم . پیش امام رضا جونم . اما باز همون مشکل قدیمی پیش اومد یعنی پیدا نکردن جا .

امروز می خوام فقط با امام رضا جونم صحبت کنم . می خوام بهش بگم که چقدر دلم براش تنگ شده . می خوام بهش بگم که چقدر گنهکارم و نیاز به شفاعت ایشون نزد خدا دارم . می خوام بهش بگم که قسمت کنه تا باز هم بریم به پابوسش . می خوام بهش بگم که زیباترین عیدها برام لحظاتی بود که در حرمش بودم زیر سایه گنبدش . می خوام بگم که ...

ما انسان های سعادتمندی هستیم . چون یکی از امامان بزرگوارمون در خاک پاک کشورمون ارامیدند . پس باید قدر این نعمت رو بدونیم .

امام رضا ،

چرا وضعیت دنیا اینطوری شده ؟

چرا یه جای دنیا قحطی و جای دیگه اسراف هست ؟

چرا بیش از 50 ساله که مردم فلسطین آواره هستند ؟

چرا حکومت ها دارن فاسد می شن ؟

چرا من نمی تونم یک مرکز نگهداری از معلولین و سالمندان داشته باشم ؟

چرا ....

می بینی امام رضا جونم ، همه چیز در این دنیا شده یک علامت سوال برای من .

ایکاش می طلبیدی و می تونستم بیام از نزدیک با شما صحبت کنم .

دوست دارم

به امید دیدار مجدد و طلبیدن دوباره

یا علی

 




نوشته شده در تاریخ شنبه 90/6/12 توسط pishva
<      1   2   3   4   5      >
درباره وبلاگ

pishva

sayeh.mahtab99@yahoo.com
bahar 20
 قالب میهن بلاگ قالب وبلاگ